برای پاس و تکرار سریال های خاکستری اش؛
این تیم چطور می تواند صعود کند!
- توضیحات
- نمایش از دوشنبه, 24 آذر 1393 11:32
- دسته: تحلیل و نقد
- بازدید: 887
سقوط پاس به لیگ دسته اول، بيترديد يكي از تلخترين اتفاقاتي بود که در دوران شکل گیری این تیم با هویت پاس همدان رقم خورد.
به گزارش "همدان فوتبال"، تيمي كه 50 سال پيش تشكيل شد و يكي از قديميترين، ريشهدارترين و پرسابقهترين تيمهاي فوتبال ايران است .
اما همین تیم سقوط کرده در سه سال قبل هم عادت به ماندن در لیگ یک پیدا کرد. در این سال ها ، هر كسي كه به نوعي با پاس سقوط كرده در ارتباط بوده به شدت در پي تطهير خود بود و انگشت اشارهاش را به سوي ديگران گرفت. غافل از آنكه هر كسي كه انگشت اتهامش را به سوي كسي ميگيرد، در واقع با سه انگشت ديگر به سوي خودش اشاره ميكند! و در واقع چه سودي از اين اتهام زدنها؟
اما آيا همدانی ها عبرتي كه بايد از اين سقوط بگيرند را، گرفتند؟ !
سه سال گذشت و آنچه که دیده شد شعارهای رنگارنگ با ادعای مدعی بودن پاس برای صعود به لیگ برتر بود و حیف شدن میلیاردها تومان و انباشته شدن بدهی های کلان!
تیمی که هوادارانش به کمتر از نصف تقلیل یافت و بدگمانی ها نسبت به ساکنانش! دو برابر شد.
هر سال دم از صرفه جویی در بودجه و ادعا برای صعود به لیگ برتر شد و آخر هر فصل موجی از بدهی ها و ناکامی ها شکل گرفت و پرداختی های میلیونی و بی حساب پول های میلیاردی باشگاه را به تاراج برد.
حالا پس از سه سال درجا زدن در لیگ یک، شروع امیدوار کننده ای برای بازگشت پاس به لیگ برتر کلید خورد. شروعی که حرارت توجهاتش آنقدر سوزناک بود که چشم حسود را سوزاند !
اما نیاز این صعود آیا صرفا همان قدم اول استاندار به عنوان رییس هیات مدیره بود. در ماراتن سنگین رقابت های لیگ یک که تیم هایی نظیر مس رفسنجان سگلی هستند و با ارتزاغ از سرمایه های دولتی، بدون دغدغه خرج می کنند، آیا جایی برای نفس کشیدن پاس هست؟
بودجه آنها کجا و بودجه پاس به کجا؟ امسال دوستداران پاس امیدوارانه به مجتمع فولاد ویان به عنوان حامی مالی تیم توجه داشتند اما چه سود که پول های داده شده توسط این اسپانسر هم خرج تسویه حساب میلیاردی مطالبات بازیکنان خارجی و گذشته تیم شد. بازیکنانی که کسر امتیاز از سوی فیفا را همچون چاقویی برنده برپیکره زخم خورده پاس کشیدند و چاره ای جز سرخم کردن به حکم های صادره آنها نبود !
بنابراین بودجه کلان به جیب بیگانگان رفت و اندک بودجه ای هم که به تیم شهرمان تعلق می گیرد در میان بدهی های باشگاه آنقدر ناچیز و غیر قابل رسانه ای شدن است که همچون گوشت قربانی تقسیم می شود !
اما ای کاش تمام مساله ها در مباحث مالی خلاصه می شد. پایه های مدیریت فوتبال شهرمان هم متزلزل است. هیات فوتبال هیچ گانه خانه امید پاسی ها نبوده، همانطور که خیلی از باشگاه های فوتبال استان این ادعا را تایید می کنند .
متاسفانه هیات فوتبال استان با گردهم آمدن مدعیان کسوت، تجربه و تدبیر، هیچ جایگاهی در سطح کشور ندارد. میزبانی فوتبال زیر 14 ساله های آسیا را بررسی کنید. چه عوایدی برای فوتبال استان داشت به غیر از بدهی های کلان. بدهی های غیر قابل تصوری که برجای مانده از این میزبانی است. بهتر است سری به هتل های شهر بزنید و میزبان طلبشان از این مسابقات را جویا شوید! حالا هتل ها حاضر نیستند به مسوولان کبدی قسطی خدمات بدهند! کبدی که می خواهد بهمن ماه میزبان جوانان آسیا باشد !
هیات فوتبال با این همه ادعاهای رنگارنگ چه تعداد سهمیه تیم ملی را تصاحب کرده است؟ چه تعداد کرسی فدراسیون را تحت اختیار دارد؟ فایده اش برای پاس چه بوده است؟ آیا میزان رضایت از سوی باشگاه های استان و حتی داوران از این تیم معقولانه است!؟
تماشاگران تا چه حد همراه تیم شده اند! هنوز بدگمانی ها به تیم پایدار است. برای پاس و تکرار سریال های خاکستری اش!
آنها امسال هم رمق پر کردن ظرفیت ورزشگاه را ندارند. هر چند نسبت به سال های قبل در لیگ یک به خصوص دو سال پیش بهتر شده اما هنوز هم پاس به معنای واقعی پشتوانه عظیم مردمی را ندارد.
حتی آنهایی که می توانند از جایگاهشان در امورات رسمی و دوستانه در عرصه فوتبال استفاده کنند، قدمی بر نمی دارند. همه می دانیم این تیم بیمارگونه است و فقط ظاهرش را حفظ کرده...
با این شرایط چطور می توان انتظار داشت مدیریت فعلی مسیر صعود را خیلی راحت نشانه بگیرد. تیمی که از بدهی هایش می نالد و هیچ کس حاضر نیست به معنای واقعی عضو هیات مدیره اش شود چون می ترسد که بدهی ها دامنش را بگیرد و حداقل ضرر به او هم ممنوعیت برای خروج از کشور است!
از سوی دیگر پولی هم در بساط نیست اگر هم هست آنقدر بدهی ها در صف نشسته که قابل برنامه ریزی با هدف ایجاد زمینه های صعود نیست. پول که می گویند حلال مشکلات است هنوز در پاس علاج زخم های مالی نشده است.
واقعیت را باید پذیرفت که خیلی ها کنار نشسته اند تا ناکامی این تیم را جشن بگیرند. عزمی برای صعود پاس به لیگ برتر وجود ندارد. همدلی به معنای واقعی وجود ندارد. همدل کیست و صمیمیت کجاست؟
در پاس همین 25 بازیکن، مربی و مدیر تیم هر روز مسافتی را برای تمرین می روند و باز می گردند. نشانی از سرکشی مدیران نیست. آیا کسی سراغ سرمربی این تیم را می گیرد و اینکه حال و هوای تیمش را جویا شود. حتی خبری از هواداران برای تماشای تمرینات نیست و آنهایی که دور نشسته اند هم بردهای پاس را وارونه می بینند.
پستي و بلنديهاي دنياي فوتبال، آنچنان به گردش چرخ گردون شباهت دارد كه هيچ تيمي نميتواند به فرداي خودش اطمينان داشته باشد. همانگونه كه هيچ انسان (يا موجود ديگري) نميتواند مطمئن باشد كه فردا هم زير چرخ گردون حضور داشته باشد و نفس بكشد! اما امیدواریم فراز و نشيبهاي فوتبالي در پايان، حكم به بازماندگاری پاس در لیگ یک ندهد. هر چند اگر تکرار ناکامی گذشته را شاهد باشیم، بازهم هستند کسانی که مطرح کنند به راستي چه كسي در اين سقوط مقصر اصلي است؟ بازيكنان و كادر فني؟ مديران و مسوولان استان؟ يا تماشاگران و هواداران تيم؟ گزینه هایی که تکرار آن عادت شده است.
پس اهالي جامعه فوتبال همدان و مسوولان استان چگونه توقع دارند كه تيمشان هم چنان در جمع حرفهايها باقي بماند و اصولا چرا اين تيم بايد صعود کند؟
این روزها از آنهايي كه بيرحمانه چشم به ناکامی دوباره پاس دوخته اند و یا اهمیتی به سرنوشت این تیم نمی دهند، بايد پرسيد که از ناکام ماندن پاس چه سودی عایدشان می شود. رسیدن به منافع خاص یا به تماشا نشستن شکست سایرین که روزگاری نیک می پنداشتند!
ذکر این ضرب المثل جالب است که می گوید: آقا راننده برا کی رانندگی می کنی... اینا همه خوابن!"