"ن" مثل ناکامی، سکانس تکراری داستان پاس؛

لباسی که بر تن آقایان است، پرو کردنش هم برازنده شان نیست

حامد صیفیتیم فوتبال پاس یک ماه پیش بود که شمع 6 سالگی حضور خود در همدان را فوت کرد، 6 سال حضور پر فراز و نشیب که اگر این حضور را با داستان فیلم تاریخی "گلادیاتور" مقایسه کنیم بیراهه نبوده است.

به گزارش "همدان فوتبال"، خیلی ها در گوشه و کنار پاس به زعم خودشان در حال خدمت به این تیم هستند اما نمی دانند لباسی که بر تن دارند حتی پرو کردن آن هم برازنده شان نیست. همین آقایان نمی دانند آوارهای زلزله های اخیرشان شاید تا سالها از دوش پاس برداشته نشود.

 

در مقابل برخی هم هستند که در لباس خدمت تا آن جا که در توانشان هست در حال خیانت به پاس و فوتبال همدان هستند. برخی خودی ها که همیشه خود را حامی پاس دانسته و از حب و بغض های شخصی نسبت به صندلی های محبوب! در باشگاه و نفراتی که بر آن تکیه زده اند خود را مبرا می دانند.

نفراتی که یک روز چشم باز می کنند و بر خود وظیفه می دانند که امروز باید از پاس حمایت کرد و به جای مقابل پاس و متولیان آن ایستادن باید کنار پاس بود و حمایت کرد. اما.. اما فردا که چشم باز می کنند جز اینکه شمشیر را از رو ببندند به چیز دیگری فکر نمی کنند.

ناکامی ها و در برزخ بلاتکلیفی بودن ها همیشه طی این 6 سال عضوی جدا ناپذیر از مجموعه پاس بوده است، امتیاز پاس بوده است! و در رأس همه سکانسی تکراری و همیشگی.

واقع بین بودن اما چیزی نیست که آن را به ویژگی های رفتاری خود نسبت دهیم. اگر همین امروز پای صحبت های اعضای هیات مدیره پاس بنشینیم نمی توانند واقع بین باشند. این وصله انگار نمی خواهد به آقایان بچسبد که پاس را پاس نداشتید و نسبت به بی تدبیری های خود واقع بین نیستید.

اگر امروز که پاس اوضاعی وخیم تر از دیروز دارد از تک تک این نفرات که پست های فرمالیته ای دارند سوال کنید یا شانه خالی می کنند یا توپ را به زمین هم خواهند انداخت. در خوش بینانه ترین حالت همه را دور زده و بجای راهکار برای امروز پاس، سر صحبت از موفقیت های دیروز پاس و سندزدن این خوشبختی ها به نام خود باز خواهند کرد.

به روزگار چنین پاسی فقط باید گریست. اعضای هیات مدیره که روزگاری سینه سپر می کردند و برای پاس خود را دایه مهربان تر از مادر می پنداشتند، حالا در لاک سکوت فرو رفته و پاسخگو نیستند. شانه خالی می کنند و این شاید به پایان عمر مدیریتشان در پاس باز گردد!

از روزی که نام پاس در میان تبانی کنندگان دیده شد هیچ اقدام خاصی از سوی اعضای هیات مدیره صورت نگرفت. نه احضار و نه توبیخ و تذکر به مدیرعاملی که هرچه کرد برای پاس بود!

اگر هیات مدیره آن روز که باید جلوی ندانم کاری ها را می گرفت، حالا ما کاسه چه کنم چه کنم به دست نمی گرفتیم و نگران آینده پاس نبودیم. به حال پاس فقط می توان گریست که بازیچه دست غیر فوتبالی ها شده و در این آشفته بازار هیچکس نمی خواهد قدعلم کند و پاس را به ساحل آرامش بازگرداند. اصلا چرا باید همچنین کاری کند؟ مگر پاس حالا که در دسته یک است و بیش از هر زمان به ناکامی گرفتار و به تبانی متهم است نیازی به کمک آقایان می بیند؟ وای که باید برای مشاهده دوباره آرامش پاس فقط باید دست به دعا شد. دست به دعا شد تا شاید یک نفر از بین کوچه پس کوچه های این شهر پیدا شده و عنان کار را بدست بگیرد تا شاید دیگر مجبور نباشیم شب که به هزار و یک گرفتاری می اندیشیم، پاس را هم در این صف گرفتاری ها قرار دهیم.

این گرفتاری ها هم همیشه امتیاز ما پاسی ها بوده است. ما با این گرفتاری ها تلخی ها را پشت سر می گذاریم و چشم انتظار روزهای شیرین می نشینیم. اما گاهی اوقات چشم هایمان خسته می شود چون بی تدبیری ها و ندانم کاری ها کمرمان را می شکند. ما سر می کنیم و دم نمی زنیم فقط مثل روز برایمان روشن است که پاس بازیچه مردانی شده که فراموش کارند.

البته ما هم تلخی این نوشته را به احترام روزهایی فراموش می کنیم که پاس "آقا" بالا سر خود داشت.

شاید برای ما هم عادتی شده که وقتی کاسه صبرمان لبریز می شود و مدام از دلتنگی ها می گوییم سراغی از کاظم اولیایی بگیریم. مردی که عنصر همدانی بودنش برای ما راضی کننده است. دلواپس و دل نگران جوانان این شهر بودنش ما را راضی نگه می دارد و مهم تر اینکه بی پروا و رک سخن می گوید.

اولیایی در ابتدا می گوید: متاسفانه باید به حال استان ما گریست که آقایان وضعیتی را به وجود آورند که جوانان همدانی از حضور در لیگ برتر محروم شدند. به جرأت می گویم هیچکس در همدان برای جوانان نه دلسوزی می کند و نه همت و تلاش!

مدیرعامل سابق پاس اضافه می کند: یک نفر در همدان پیدا نمی شود که به فکر جوانان و ورزش این قشر باشد. این امر متولی ندارد. آقایان هم بجای رسیدن به پاس بروند دنبال سایر امورات خود!

پیشکسوت فوتبال همدان ادامه می دهد: چرا باید آقایان کم توجهی کنند که کار به اینجا کشیده شود؟ مگر بعضی از استانها دو تیم در لیگ برتر ندارند؟ همدان چه چیزی کمتر نسبت به این استانها دارد که برای لیگ برتری شدن، جوانانش باید حسرت بخورند؟

اولیایی در ادامه می گوید: در حق جوانان همدانی اجحاف شده که بخاطر عدم تشخیص وظیفه و مسئولیت پذیری مدیران پاس و مسئولین استانی باید غبطه بخورند.

وی در ادامه اضافه می کند: پاس ابتدا باید هویت خود را پیدا کند. خیلی ها در بیشتر موارد که بیشتر بوی موفقیت می آید پاسخگو هستند و می خواهند همه چیز را به نام خود تمام کنند اما در چنین روزهایی همه شانه خالی می کنند و این از بداقبالیهای پاس ریشه دار و بزرگ است.

مدیرعامل سابق پاس ادامه می دهد: فوتبال موتور توسعه اقتصاد و ورزش یک استان است که در پی آن می تواند گردشگری و فرهنگ هر استانی را هم تقویت کند. فوتبال سقف یک استان را بالا می برد اما در همدان کمتر کسی به این مسائل واقف است.

نام های مختلفی طی روزهای گذشته برای تکیه زدن به صندلی مدیرعامل در باشگاه پاس دهان به دهان شده که کاظم اولیایی یکی از آنهاست. البته سردار کریم ملاحی و چند گزینه بومی هم از شانس مدیرعاملی پاس برخوردار هستند که البته همه این مباحث به تصمیمات اعضای هیات مدیره باز می گردد. از سویی رمضانی که حالا محرومیت را جلوی خود می بیند با حکمی دو ساله به صندلی مدیرعاملی پاس تکیه زده و باید ببنیم در آینده چه اتفاقاتی رخ می دهد.

اولیایی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا دوست دارید مدیرعامل پاس شوید؟ به این جمله اکتفا می کند: در ابتدا هیات مدیره باید هویت پاس را باز گرداند. من یک همدانی هستم و در فوتبال بروبیایی داشته ام!

 

گزارش از خبرنگار ایسنا: حامد صیفی

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه کردن