ریشه یابی عوامل ناکامی تیم فوتبال پاس در همدان؛
پاس بزرگ چگونه تضعیف شد؟
- توضیحات
- نمایش از یکشنبه, 10 ارديبهشت 1391 09:51
- دسته: تحلیل و نقد
- بازدید: 1556
تیم فوتبال پاس که بر اساس سیاست تمرکز زدایی به همدان منتقل شده بود، در یک فرایند چهار ساله راهی لیگ دسته اول شد.
به گزارش پایگاه خبری "همدان فوتبال"، تیم فوتبال پاس در شرایطی که سالها پیش و قبل از انتقال به همدان همواره به عنوان قطب سوم فوتبال کشور در طول سالیان متوالی مطرح بود، پس از انتقال به همدان به دلیل عدم حمایت مناسب، برای اولین بار در تاریخ خود به دسته اول سقوط کرد.
ریشهیابی این مساله برای اهالی فن و کسانی که به طور مستقیم و از نزدیک شاهد این روند بودند، کار زیاد مشکلی نیست و با کالبد شکافی سطحی میتوان به این مساله پی برد که عوامل مختلف و متعددی در ایجاد این شرایط موثر بودهاند.
در این گزارش قصد داریم به صورت بخش بخش و مرحله به مرحله به ارزیابی عوامل داخلی و خارجی در سرعت بخشیدن بر سیر نزولی پاس بپردازیم.
انتقال تبلیغاتی و بدون پشتوانه
روزی که پاس به همدان منتقل شد، موجی از شادمانی و دلگرمی مردم استان همدان نسبت به متولیان امر که افراد رده بالای سیاسی استان بودند، بوجود آمد تا این روش تبلیغاتی بسیار موثر، برگ زرینی را بر کارنامه این افراد رقم بزند، غافل از اینکه اگر مردم مشعوف آن زمان عقوبت و نتیجه این کار بیپشتوانه را میدانستند به جای خوشحالی بر این انتقال میگریستند.
پاس در راستای سیاست تمرکززدایی دولت به همدان منتقل شد، اتفاقی خجسته و مبارک برای مردم همدان که از نعمت تماشای دیدارهای لیگ برتر فوتبال بهرهمند شوند، اما با کدام زیرساخت و با کدام پشتوانه؟
آیا محلی برای تامین هزینههای هنگفت تیمداری در لیگ برتر پیش بینی شده بود؟
استان همدان که در صنعت چندان قوی و غنی نبود، بنابراین انتقال پاس به همدان به بهانه انتقال از بخش دولتی به خصوصی، شعاری بیش نبود و پاس همچنان با بودجه صد درصد ولتی به کار خود ادامه داد؛ این حرکت تنها موج تبلیغاتی وسیعی برای بانیان در استان همدان در پی داشت.
اگر متولیان امر در حقیقت دلسوز پاس و فوتبال همدان بودند، باید ابتدا زیر ساختها را فراهم میکردند؛ همدان از نظر زمین و امکانات به مرور طی این چند سال تجهیز شد و مشکل خاصی از این جهت وجود نداشت، اما پشتیبان مالی دائمی و خصوصی که به مرور موجب جدا شدن پاس از بدنه دولت شود، پیشبینی نشده بود و پاس به مرور با تغییرات مدیریتی متوالی و بیبرنامگی سیر نزولی در پیش گرفت.
محرومیت از جذب بازیکن سرباز
یکی از مواردی که به تیم فوتبال پاس در همدان آسیب رساند، محرومیت این تیم از جذب بازیکن سرباز بود؛ در تفاهم نامه منعقده بین مسئولین همدان و نیروی انتظامی که مالک باشگاه پاس در تهران بود، آورده شده بود که این امتیاز به مرور از پاس همدان گرفته شود.
حال اینکه چه کسی این مساله را پذیرفته بود و چه تفکری بر این توافق حاکم بود، جای بحث دارد!
مسئولین آن زمان میدانستند که در مسند اداری و اجرایی خود خیلی ماندگار نخواهند بود و بیشتر از اینکه به صلاح پاس و همدان بیاندیشند، به مصلحت خویش توجه کرده بودند چرا که تا زمان حضور آنها در همدان، پاس میتوانست بازیکن سرباز بگیرد و کسی فکر بعد از آن زمان را نکرده بود که با حذف این امتیاز چه بر سر تیم خواهد آمد.
افرادی که پای این تفاهم نامه را به نمایندگی از 8هزار شهید امضاء کرده بودند، به آینده این تیم بیشتر توجه داشتند یا تبلیغات خود که با صلابت در برابر رسانههای جمعی حاضر شده و از افتخار آفرینی خویش سخن میراندند؟
در شرایطی که این روزها تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز به سادگی سرباز جذب میکند که نشان از درایت مسئولان استان آذربایجان شرقی و تعصب آنها بر نماینده شهرشان در لیگ برتر است، پاس همدان که در واقع نماد نیروی انتظامی در فوتبال کشور بوده، از داشتن این امتیاز محروم شده و این مساله صرفا حاصل بیتوجهی و عدم آینده نگری متولیان طرف همدانی این انتقال است.
عدم تشکیل هیئت مدیره کارآمد
در ابتدای انتقال پاس هرکس به فکر مطرح کردن و ثبت نام خود به عنوان بانی اصلی این انتقال بود و در نهایت هیئت مدیره از همه این افراد مدعی جذب امتیاز تشکیل شد.
این افراد که هر یک در سمت مختلف اداری و اجرایی استان دارای سمت بودند در ابتدا به سبب شوق زیادی که داشتند به صورت نسبتا مرتب تشکیل جلسه داداه و در هنگام برگزاری مسابقات این تیم در ورزشگاه حضور بهم میرساندند اما با گذشت زمان و کمرنگ شدن حماسه حضور پاس در همدان، آرام آرام تشکیل جلسات از ماهانه به فصلی و حضور در ورزشگاه از همه مسابقات به نیمی از مسابقات و در نهایت عدم حضور در کلیه مسابقات تقلیل یافت.
این درحالی بود که انتظار میرفت اعضای مجمع که همانا استاندار، امام جمعه، نماینده مجلس و افرادی از این قبیل بودند، کار هیئت مدیره را به افراد ذیصلاح و دارای علم و تجربه در این زمینه واگذار کرده و خود از بالا نظارهگر امور باشند، بیشتر آنها در بدنه هیئت مدیره قرار گرفتند تا با توجه به وقت کم و زمان ناکافی برای رسیدگی به امور باشگاه، مدیرعاملان در واقع همه کاره باشگاه شوند و هر بلایی را که میخواستند بر سر تیم بیاورند.
این موضوع تا انتها گریبانگیر پاس همدان بود و پاس همدان از این ناحیه نیز با آسیبهای جدی مواجه شد.
مدیریت؛ نقطه ضعف اصلی در بیشتر ناکامیها
معمولا در اکثر مجموعههای کاری وقتی نتیجه دلخواه حاصل نمیشود، همه پیکانها متوجه مدیر است.
باشگاه پاس همدان نیز در دورههای مختلف شاهد ضعفهای مدیریتی و عدم ثبات در مدیریت باشگاه بودهایم؛ مدیران باشگاه با برخی سیاستهای اشتباه تعیین، تعویض و حمایت میشدند و یا اینکه به عنوان مثال در فصل گذشته در یک مقطع کوتاه سه بار تغییر در مدیریت باشگاه را شاهد بودیم.
مدیران مطلع و با سابقه در اکثر مواقع یا از سلامت شغلی در زمینه هدایت تیم به سمت موفقیت برخوردار نبودند و بیشتر به منافع خود میاندیشیدند و مدیران سالم نیز از آگاهی کافی برخوردار نبودند.
از برکناری عجیب و غریب کاظم اولیایی، انتخاب کریم ملاحی زخم خورده و مخالف انتقال پاس به همدان و یاران ناکارآمدش تا انتصاب صوفی کمتجربه یا بهتر بگوییم بیتجربه در زمینه مدیریت باشگاه و باشگاهداری در فوتبال ایران، همه و همه دست به دست هم دادند تا پاس در همه دورهها از نظر مسائل مدیریتی آسیب ببیند.
در مقطعی انتخاب اشتباه علیرضا منصوریان کمتجربه در زمینه مربیگری به عنوان سرمربی پاس، در زمانی سپردن سکان هدایت تیم به محمود یاوری که شرایط بحرانی پاس را بحرانیتر کرد و دست آخر هم بیاطلاعی مدیر باشگاه از پدیده شوم دلالی و دادن اختیار تام به کادر فنی و سرمربی تیم بود که بارها در برنامه 90 به چالش کشیده شد.
فرار گروهی بازیکنان و عدم حفظ مهرههای تاثیرگذار
فصل اولی که پاس در همدان حضور داشت یعنی ششمین دوره لیگ برتر، علیرغم مقاومت نفراتی چون مهدی پاشایی، کیانوش رحمتی، آرش برهانی، حمید هدایتی و چند بازکن مطرح دیگر، برای همراهی تیم در همدان مهرههای شاخصی چون سامان صفا، حنیف عمرانزاده، خسرو حیدری، محمد غلامی، مصطفی چترابگون، امید خورج، وریا غفوری و جواد شیرزاد در پاس همدان حضور داشتند.
جذب چند چهره جدید چون فاروق اختیاروویچ، امیر ابوچا، لفته حمیدی و یداله اکبری از پاس یک تیم قوی در آن فصل ساخته بود که کسب مقام پنجم لیگ ثمره آن بود.
در فصول بعدی آرام آرام چهرههای شاخص از تیم جدا شدند و از پاس یک تیم ضعیف و مایل به سقوط باقی ماند؛ حنیف عمرانزاده، جواد شیرزاد، محمدغلامی، امید خورج، خسرو حیدری، مهرداد کریمیان، مهدی جعفرپور، وریا غفوری، سعید دقیقی، سوشا مکانی، لفته حمیدی، فاروق اختیاروویچ و امیر ابوچا پاس را ترک کردند و مدیران نیز هیچ تلاشی برای بقاء آنها در لیگ نکردند.
برخی بازیکنان به عنوان هدیه و خود شیرینی به تیمهای بزرگتر منتقل شدند تا شاید هیئت مدیره گوشه چشمی به مدیر باشگاه پاس برای مدیرعاملی تیمش در فصل بعد داشته باشد که آن هم میسر نشد.
برخی دیگر به سبب نارضایتی از نوع برخوردها تیم را ترک کردند و حتی قید بخشی از مطالباتشان را نیز در این راه زدند.
در لیگ هفتم، هشهم و نهم حرفتهای شاهد بودیم که در ابتدای هر فصل هفت، هشت بازیکن اصلی تیم از پاس جدا میشدند و هرگز مهرههایی در حد و اندازه نفرات جدا شده جذب باشگاه نمیشدند.
عملکرد ضعیف مربیان و نبود نظارت بر عملکرد آنها
مربیانی که از پس از جدایی بگوویچ از پاس یعنی از آغاز لیگ هشتم به پاس پیوستند، هرگز نتوانستند مانند وینکو در تیم فوتبال پاس همدان تاثیر گذار باشند؛ علیرضا منصوریان، علیاصغر مدیر روستا و محمود یاوری به تناوب و طی مدت دو سال تیم پاس را به سمت دسته اول سوق دادند.
اما در لیگ دسته اول پاسیها سکان هدایت تیمشان را با هزار امید و آرزو به فراز کمالوند سپردند که این مربی با عملکرد ضعیفش همه آمال آنها را به باد داد.
چیزی که در این میان به صورت یکسان در همه مقاطع وجود داشت، عدم نظارت صحیح بر عملکرد مربیان بود؛ نبود یک کمیته فنی توانمند از ابتدای حضور پاس در همدان موجب شد که عملا نظارتی بر عملکرد مربیان در طول مسابقات نباشد.
در زمان حضور اولیایی در پاس، چون او خود قبلا فوتبالیست بوده و اطلاعات فنی نسبیای داشت،کنترل نسبتا مناسبی روی عملکرد مربی داشت تا اینکه اشتباه در انتخاب سرمربی جوانی چون منصوریان، بهانه دست هیئت مدیرهای که به دلایل غیر فوتبالی تمایلی به تداوم همکاری با وی را نداشت، داد تا به همراه سرمربی با هم غزل خداحافظی از پاس را سردهند، هرچند همین مدیر سیاسی این روزها و در همان دولت به کرسی مدیرعاملی دومین تیم پرطرفدار پایتخت که مستقیما زیر نظر وزارت ورزش است، نزدیک شده تا شاید به این ترتیب هیئت مدیره آن زمان پاس در شوک فرو روند.
کریم ملاحی نیز در کمتر از دو فصل حضور در تیم فوتبال پاس، عملکرد بسیار ضعیفی را بر جای گذاشت و تیم فوتبال پاس در پایان لیگ هشتم در یک بازی پر حرف و حدیث با تساوی برابر تراکتورسازان در همدان، در لیگ دسته برتر ماندنی شد؛ عدم نظارت صحیح بر نحوه بسته شدن تیم در ابتدای لیگ نهم باعث شد که پاس بزرگ با تیمی متشکل از مدیرانی که در پاس تهران نیز سابقه فعالیت داشتند و سرمربیگری مدیر روستا که او نیز یک پاسی با سابقه بود و در مقطعی محمود یاوری که در 7 دیدار تنها 2 امتیاز برای پاس کسب نمود، به لیگ دسته اول سقوط کند تا خود پاس تهرانیها که مخالف انتقال پاس به همدان بودند، پاس را در همدان روانه دسته اول کنند.
در هفتههای پایانی لیگ نهم و در پی نتایج ضعیف تیم فوتبال پاس، سرانجام هیئت مدیره مجاب شد که ملاحی را از سمت خود برکنار و عباس صوفی، رئیس هیئت فوتبال همدان را جایگزین وی کردند.
صوفی در هفتههای پایانی نتایج خوبی گرفت اما نهایتا اسیر فوتبال ناپاک شد و تیمش روانه دسته اول شد.
این مدیر بومی و کمتجربه با توجه به سوابق و پروندهها، سکان هدایت تیماش را به فراز کمالوندی سپرد که قبلا نیز موفق شده بود، تیمهای دسته اولی را به لیگ برتر برساند اما عدم نظارت بر عملکرد این مربی و دادن اختیار تام به وی، موجب شد تا این مربی انواع و اقسام بهرهبرداریها را از شرایط موجود انجام دهد؛ برگزاری اردوی پرهزینه در ترکیه، جذب بازیکنان ناکارآمد با هزینه هنگفت و توجیه ناپذیر، ایجاد باند در تیم و بوجود آمدن دو دستگی در بین بازیکنان و مواردی دیگر، از جمله آسیبهایی بود که پاس در زمان حضور فراز کمالوند در پاس متحمل شد.
در شرایطی که انتظار میرفت تیم صوفی خیلی زودتر نسبت به تعویض فراز کمالوند اقدام کند، بگوویچ خیلی دیر به عنوان سرمربی به پاس بازگشت و نتایج خوب او هم نتوانست پاس را به مسابقات لیگ برتر در فصل آتی هدایت کند.
کمالوند در زمان حضورش بازیکنانی را با سر و صدای زیاد به پاس آورد که آنها هرگز به اندازه ربع مبلغی که دریافت کردند نیز کارایی نداشتند و حتی بعضی از آنها بعد از جدایی کمالوند در پی تخریب تیم پاس بودند؛ احمد پاسی، علیرضا میرشفیعیان، علیرضا جلیلی، علی نظرمحمدی، محمدرضا نیکنهال، علی عبادی و نفراتی از این دست که برخی از آنها بعد از رفتن کمالوند یا از پاس جدا شدند و یا به بهانه مصدومیت حتی در یک بازی نیز به میدان نرفتند.
کانون هواداران؛ ناکام در حفظ و جذب هواداران
در فصل اول حضور پاس در همدان کانون هواداران با رهبری و هدایت سیروس رکنی بسیار قوی و موثر عمل میکرد اما بعد اینکه مسئولان نتوانستند نظر رکنی را برای ادامه تداوم همکاری جلب نمایند، آرام آرام کانون هواداران که برنامهریزی مناسبی در جهت پیشبرد اهداف نداشت، در زمان مدیریت ملاحی به طور کلی از ساختار مستقل خود خارج شد و نحوی زیر بلیط باشگاه قرار گرفت.
هرچند نتایج ضعیف پاس در حضور و علاقه هواداران به این تیم تاثیرگذار بود اما مواردی چون حذف برنامه اعزام هوادار در دیدارهای خارج از خانه، عدم برگزاری برنامههای فرهنگی تفریحی برای هواداران و موارد دیگر موجب کمرنگتر شدن حضور هواداران در ورزشگاه در دیدارهای خانگی پاس شد.
جمع بندی و ارائه راهکار
اکنون و با توجه به شرایط موجود چاره کار چیست و چگونه میشود پاس را به روزهای خوب گذشته بازگرداند؟
بهترین کار این است که ابتدا هیئت مدیره افراد معتمد خود در زمینههای فنی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را به عنوان هیئت مدیره انتخاب و خود نظارهگر امور باشند و از این هیئت مدیره گزارش عملکرد بخواهند.
از سویی دیگر باشگاه پاس را به بخش خصوصی مثلا تلهکابین گنجنامه که مسئولانش نیز تلویحا تمایل خود را در این خصوص اعلام نمودهاند، واگذار کنند.
وینکو بگوویچ در پاس حفظ و هر چه سریعتر مذاکره با بازیکنانی که مورد تائید بگوویچ هستند برای بقاء در تیم آغاز و نفرات جدید مد نظر نیز جذب شوند تا کار بستن تیم به روزهای آخر موکول نگردد.
در خاتمه امیدواریم با حضور توامان پاس نوین و پاس در لیگ دسته اول، همدان از دو نماینده قدرتمند در مسابقات فصل آینده برخوردار باشد.
**علی ثقفی-مدیرپایگاه خبری همدان فوتبال**