پاس در یک قدمی مرگ و زندگی

حق هوادار دلسوز؛ بقا یا سقوط!

b_150_100_16777215_00_images_691.jpgهنوز اتفاق ناگوار و تلخ سقوط پاس از لیگ برتر در سال 90 از ذهن‌ها خارج نشده و دلهره سقوط در سال 93 هم بسیاری از دوستداران پاس را اذیت کرد هر چند این بار یک برد پرگل برابر ابومسلم سقوط کرده سبب شد پاس در لیگ بماند.

به گزارش "همدان فوتبال"، اما در همان سال 93 و پس از بقای پاس در لیگ یک، مسئولان دست به کار شدند و پاس را در فصل 94-93 تا لبه صعود پیش بردند هر چند پاس در بازی پایانی کم آورد و نتوانست آرزوی لیگ برتری شدن هوادارانش را تحقق دهد.

آغاز فصل جدید 95-94 باز هم توأم با امیدواری دوستداران پاس بود و اینکه این بار شاید با همان ترکیبی که پاس را در یک قدمی لیگ برتر بردند، پاس به تداوم حضورش در لیگ یک پایان دهد.

طولی نکشید بدشانسی‌ها و ضعف‌ها گریبان‌گیر پاس شد و آغاز ناموفق در فصل جاری داشت. فصلی کابوس‌وار با بدقولی‌های صورت گرفته از مسئولان!

فصلی که بازیکنان با ذهنیت فصلی پرپول برای پاس به این تیم آمدند و بدقولی‌ها سبب شد تا هرگز برای این تیم جانانه زحمت نکشند.

ضعف در مدیریت تیم سبب شد یکی پس از دیگری شاهد خروج مربیان و بازیکنان از این تیم شویم. تا جایی که بازیکنان سکونشین که آرزوی رسیدن به نیمکت ذخیره‌ها را داشتند، حتی فرصت حضور در ترکیب اصلی و داخل زمین را پیدا کردند.

اینگونه شد عظمت پاس از دست رفت و سرخورده شد. حتی تیم‌هایی که از مشکلات مالی رنج می‌بردند هم مقابل پاس به برتری رسیدند تا ضعف‌های مدیریتی، نظارتی و فنی بیش از گذشته در این تیم آشکار شود.

حالا پاس با کوله‌باری از شکست و ناکامی، چیزی برای از دست دادن ندارد.

2 بازی مرگ و زندگی! فقط 2 مسابقه باقی مانده و پاس با امید یا ناامیدی باید به مصاف دو دیدار پیش‌رو برود.

حتی برد مقابل گیتی‌پسند و مس کرمان هم کافی نیست و باید چشم انتظار سایر نتایج تیم‌های قعرنشین بود.

آنچه مشهود است، پاس با این وضعیت کاری از پیش نمی‌برد و از نگاه کارشناسان پاس افتاده است. با این حال عاشقان فوتبال همدان که هوادار نامیده می‌شوند همچنان با امیدواری به ماندن پاس نگاه می‌کنند.

آیا با این همه هوادار عاشق حق هواداران سقوط است؟ قطعاً اینطور نیست و بقای پاس برای آنها یعنی زندگی دوباره. اما با رفتن پاس چه پیش خواهد آمد.

در مسابقات پاس بارها شاهد بودیم که معتادان به عشق پاس و هیاهوی فوتبال دست به ترک اعتیاد زده بودند، خیلی‌ها به عشق پاس حاضر شدند از جیب هزینه کنند، حتی زندانی‌هایی که برای تشویق این تیم مرخصی می‌گرفتند و راضی بودند در 2 ساعت مرخصی برای تشویق پاس در ورزشگاه باشند.

کسانی که حنجره خود را در اختیار تشویق پاس گذاشتند، هواداری که از نتیجه پاس از هوش رفت، معلولانی که با پیروزی پاس در ورزشگاه روحیه مضاعف می‌گرفتند و با شکست‌هایش همدرد دیگران می‌شدند.

پیرمردهای عاشق، نوجوانان امیدوار و مربیانی که هر یک حال برای تجربه‌اندوزی و یا نگاه کارشناسانه بر عملکرد پاس در ورزشگاه حاضر می‌شدند.

اما در این بین سهم مسئولان چه بوده است؟ استاندار آیا به عنوان پدر و بزرگتر باشگاه پاس حمایت لازم را داشته است؟ آیا اگر هم حمایت لازم صورت گرفته، به موقع و زمانی که اعضای تیم نیاز مبرم داشته‌اند، بوده است؟

چرا استاندار همدان فرصت حضور در تمرین و مسابقات پاس را در سالجاری نداشت؟ چرا حمایت‌ها به موقع نبود؟ چرا تأکید کرد پرداختی‌های مالی صرفاً باید برای بازیکنان باشد؟ چرا بدون تحقیق و بررسی قبلی پذیرفت فردی به عنوان مدیرعاملی در رأس این تیم قرار بگیرد و نتیجه‌اش ناکامی‌های جبران‌ناپذیر پاس باشد؟

دلیل برکناری رضا طلایی‌منش سرمربی‌ای که با نداشته‌ها ساخت و نتایجش مورد قبول همگان بود، چه بود و چه کسانی در روی کارآمدن عزیزی به عنوان مدیرعامل و برکناری رضا طلایی‌منش سرمربی دوم نقش داشتند؟

چرا محسن آذرباد مهاجم پاسی‌ها به خاطر پرداخت نکردن 5 میلیون به این بازیکن، فسخ یک طرفه کرد و از پاس رفت تا ستاره نفت مسجد سلیمان در پیروزی‌ها و گلزنی‌های این تیم باشد؟

چرا قراردادهای پاس تا پایان 8 هفته از مسابقات باید صرفا در اختیار یک فرد به عنوان سرپرست باشد و کسی از قراردادها خبر نداشته باشد تا اینکه آذرباد با استفاده از یکی از بندهای قرارداد مبنی بر اینکه در صورت پرداخت نکردن مالی بتواند یک طرفه اقدام به فسخ قراردادش کند!

موضوعی که منجر به جدایی سعید خردمند هم شد. دلیل رفتن جهانگیر عسگری و محمود محمدی از تیم پاس چه بود؟ ای کاش اینها روزی به همدان می‌آمدند و پاسخ هواداران دلسوز را می‌دادند.

چه کسی حکم بر آمدن اکبر محمدی را داد. چرا در نیم فصل بازیکن بهتری جذب نشد. چرا پول لازم در اختیار باشگاه قرار نگرفت تا پاس برای نیم فصل بهتر تقویت شود.

و چراهایی بسیار که هنوز برای هواداران که سرمایه اصلی فوتبال این شهر هستند، بی پاسخ مانده است.

حالا 2 بازی باقی مانده است. 2 مسابقه مرگ و زندگی. پاس محکوم به برد است اما حتی در صورت پیروزی باید چشم انتظار سایر نتایج باشد. دعا کند سایر تیم‌های قعرنشین لغزش کنند. تنها در این صورت است که پاس در لیگ یک می‌ماند در غیر این صورت دومین ناکامی تاریخ فوتبال پاس همدان رقم خواهد خورد یعنی دومین سقوط تاریخی!

ماندن پاس این روزها شبیه به معجزه است که اگر بماند آنهایی که دست داشتن تاریخ‌ساز می‌شوند. اما سقوط پاس یک فاجعه برای همدانی‌ها محسوب می‌شود. آبروریزی بزرگ که قطعا خوراک خبری رسانه‌های تهران به ویژه برنامه 90 خواهد شد.

به امید بقای پاس، به امید معجزه بزرگ، به امید اینکه بازیکنان همت کنند، تعصب به خرج دهند و باقی ماندن پاسی باشند که پرحاشیه‌ترین فصل را در طول انتقالش به همدان رقم زد.

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه کردن