به بهانه سالروز درگذشت مرحوم صفي زاده

خبرنگاري كه خبر از رفتن خود داشت

b_150_100_16777215_00_images_stories_safizade12.jpgو زمانِ بی رحم آنقدر سریع می گذرد که هرچه مدعی باشی که حواست به گذشت آن است، باز می بینی که از آن عقب افتادی و باز هم او در حال گذشتن است...

و امروز از آن زمان چندين سال است که می گذرد، از آن زمان که حتی از مرور خاطره اش در ذهن‌ات، بغض آنچنان گلویت را می فشارد که شاید ترجیح بدهی که از این نیز بگذری اما مگر کسی چنین توانی دارد!؟

امروز، سالروز درگذشت خبرنگاري است كه مظلومانه رفت و يادش هرسال كه مي گذرد كم رنگ تر از گذشته

نزد همكاران مطبوعاتي ديده و شنيده مي شود.

مرحوم مصطفي صفي زاده و شيريني روزهايي كه با او داشتم. رفت و از اين رفتن هم خبر داشت. ماه ها قبل از اينكه توشه سفر را برچيند و رهسپار ديار ابدي شود. رفت اما انتظار نداشت رفتنش با از ياد بردنش نزد همكاران يكسو شود و بي گمان كمتر خبرنگاري از فرا رسيدن سالگرد درگذشت اين بزرگوار مطلع است.

اي كاش به همان اندازه كه خبرنگاران هم دوره مرحوم صفي زاده در زمان قيد حياتش، لذت ديدنش را داشتند اكنون در نبودش لااقل سراغي از خانواده او بگيرند.

اكنون عليرضا صفي زاده قدم به جايگاه پدر نهاده و همچون اين خبرنگار با اخلاق درحال گذر پله هاي ترقي است.

عليرضا هرچند در مسير نوشتاري پدر در نشريات و روزنامه ها بويژه ورزشي كمتر گام نهاد اما حضور مستمر وي در برنامه هاي مختلف سيما بويژه گزارش هاي هيجان انگيزفوتبالي او نشانگر استعداد ذاتي اي است كه از پدر به ميراث مانده است.

دوست دارم چقدر ماتم را/بی تو این چشم های زمزم را/ کاش بی تو خراب می کردند/ بر سرم دردهای عالم را

ای که در زیر پات می ریزم/ هرچه که دارم و ندارم را/ بی تو حتی بهشت زیبا نیست//می خرم آتش جهنم را/ خلوتم را گواه می گیرم/اشکهایی که ریخت نم نم را/

روحش شاد و یادش گرامی

اضافه کردن نظر

کد امنیتی
تازه کردن