اگر نیم فصل برگشته بودم پاس را لیگ برتری می کردم
وینگو بگوویچ: آرزویم کار کردن دوباره در فولاد است
- توضیحات
- نمایش از چهارشنبه, 13 ارديبهشت 1391 21:18
- دسته: مصاحبه
- بازدید: 1371
وینگو بگوویچ یک چهره شناخته شده در فوتبال ایران محسوب می شود. مربی ای که سابقه کاری معادل با یازده سال در فوتبال ایران دارد و به قول خودش هیچ مربی ایرانی نیست که به اندازه سالهای حضور او در فوتبال ایران سابقه مربیگری داشته باشد.
به گزارش پايگاه خبري "همدان فوتبال"،وینگوبگوويچي که با تیم فولاد اهواز به فوتبال ایران معرفی شد، سابقه حضور در تیم هایی مثل پرسپولیس، پاس، پگاه، آلومینیوم و حتی تیم ملی امید کشورمان را نیز دارد. الحق وینگو نتایج نسبتا خوبی هم به عنوان مربی در فوتبال ایران گرفته و همین موضوع ما را بر آن داشت تا گفت و گوئی تفصیلی را با وی ترتیب دهیم. گفت و گوئی که حاصل آن را در غالب مصاحبه زیر می خوانید.
- آقای وینگو در ابتدا خیلی خلاصه بفرمائید شناخت کلی شما از فوتبال ایران بعد از یازده سال حضور در این فوتبال چیست؟
*ایران کشوری است که پر از استعداد های فوتبالی است و از این نظر بسیار کم نظیر است. من کمتر کشوری را دیده ام که اینقدر استعداد فوتبالی داشته باشد. اما از نظر مدیریت ورزشی ضعیف است. اگر مدیریت ورزشی در ایران در حد کشورهای عربی بود... یا اگر در حد ژاپن و کره بود قطعا فوتبال ملی ایران بین 8 تیم اول دنیا قرار می گرفت. ولی افسوس.
- از کار کردن در ایران راضی هستید؟
* خب راضی هستم که این همه سال را در ایران مانده ام. من با فوتبال ایران اخت شده ام.
- در تمام سال های حضورتان در ایران فقط یکسال خارج از ایران مربی گری کردید.
* بله در امارات و در تیم الوصل. ولی خیلی زود به ایران بازگشتم.
- از فولاد شروع کنیم. تیمی که با آن وارد ایران شدید.
* بهترین خاطرات حضور من در ایران به سالهائی باز می گردد که در فولاد بودم. سالهائی که آرزوی تکرار آن را دارم.
- واقعا اینقدر فولاد را دوست دارید؟
* خیلی زیاد. در فولاد یک فوتبال سیستماتیک و حرفه ای دنبال می شود و مربی بدون هیچ دغدغه ای می تواند فقط به مربیگری اش فکر کند و بس. شما ببینید که در باشگاه فولاد یک سیستم حاک است و عزل و نصب و برکناری خیلی کم انجام می شود. در فولاد به مربیان زمان کافی داده می شود. من خودم چهارسال آن جا بودم.
- از نظر بیلان کاری از چهار سال حضورتان در فولاد رضایت داشتید؟
* آن سالها تازه تیم فولاد شکل گرفته بود. افتخار می کنم که یکی از پایه ها در شکل گیری و تثبیت فولاد من هستم. من چهار سال در این تیم زحمت کشیدم و بازیکن ساختم و تیم را شکل دادم. در آن سالها بازیکنان زیادی را تحویل تیم ملی ایران دادم. جوانانی که خیلی از آن ها هنوز هم جزو بازیکنان خوب ایران هستند. از ابراهیم میرزاپور بگیرید تا سید محمد علوی، ایمان مبعلی، علی بداوی، جلال کاملی مفرد، مکی شریفی و... و یکی از کارهائی که در آن فولاد کردم و به آن افتخار می کنم احیا کردن یحیی گل محمدی بود. یحیی فوتبالش تمام شده بود و در فولاد آنچنان احیا شد که تبدیل به یکی از اسطوره های فوتبال ایران شد. بعدشم که من به پرسپولیس رفتم و حاصل چهار سال تلاش من در فولاد این بود که با یک مربی دیگر که راه مرا در فولاد ادامه داد این تیم قهرمان ایران شد.
- حتما در فولاد موفق بودید که بعد از آن سرمربی پرسپولیس شدید. از پرسپولیس بگوئید و اوضاع و احوال آن سالش.
* هرچه در فولاد راحت بودم و لذت بردم، در پرسپولیس رنج و سختی کشیدم و دست آخر هم به حقم نرسیدم.
- ولی شروع خیلی طوفانی در لیگ داشتید. در یک بازی 8 گل... در یک بازی 5 گل... و آن رقص معروف با شال قرمز و....
* شاید همانجا بود که دخل ما آمد. چون آن نتایج به زعم خیلی ها خوش نیامد و کارشکنی ها آغاز شد تا تیم به سراشیبی بیفتد.
- منظور شما آقای....
* لطفا از کسی نام نیاورید چون قصد ندارم با مطرح کردن مشکلات گذشته باب گلایه و این حرفها را باز کنم. اما افرادی در حوزه پرسپولیس بوده و هنزو هم هستند که موفقیت این تیم را تنها با حضور خودشان می خواهند. سال سختی را در پرسپولیس گذراندم ولی حداقل اینکه آخر لیگ پنجم شدیم نه یازدهم دوازدهم.....
- شما حضور در لیگ یک ایران را هم تجربه کرده اید.
* کلا سه فصل و نیم در لیگ یک کار کردم که دو بار به پلی آف راه یافته ام و در پلی آف مغلوب شدم که هر دو بار هم شکست هائی که خوردم بو دار بود و دو بار هم تا پای پلی آف رفتم و از راه یافتن به آن محروم ماندم.
- منظورتان از شکستهای بو دار در پلی آف چیست؟
* یکبار با پگاه رشت در پلی آف مغلوب تیم پیکان شدم. من همان زمان هم گفتم که به بعضی از بازیکنانم در آن بازی مشکوک بودم. بعضی از بازیکنان نتوانستند که بازی های همیشگی شان را انجام دهند و در این شکست تاثیر مستقیم داشتند. از نحوه قضاوت در دو دیدار رفت و برگشت با پیکان در پلی آف هم به شدت متضرر شدیم. یکبار هم که با آلومینیوم در پلی آف با فجر سپاسی بازی کردیم که تاریخ رشت برای من در بندر هم تکرار شد.
- یعنی همان بازی های ضعیف از یکسری از بازیکنان و قضاوت هایی که شما در آن ضرر کردید؟
* بله. دقیقا.
- خب می رسیم به پاس. پاسی که شما در دو مقطع سرمربی آن بودید. از پاس بگید.
* به جرات می گویم که تیم پاس هم از تیم هائیست که من به آن تعلق خاطر دارم. شاید بعد از فولاد دومین تیمی که در ایران دوستش دارم همین پاس باشد.
- با این تیم هم خاطرات خوبی دارید؟
* خاطرات شیرین هم خاطرات تلخ. از اینجا شروع کنم که وقتی پاس از تهران به همدان رفت من اولین مربی آن بودم. مشکلات زیادی داشتم که اولین آن بر می گشت به جدائی 16 بازیکن تیم پاس از این تیم و من ناچار شدم با بازیکنان جوانتر و باقیمانده پاس و اضافه کردن چند بازیکن دیگر به این تیم کارم را شروع کنم. ولی سال خیلی خوبی بود و نتایج درخشانی هم گرفتیم. آن سال هم یکی از بهترین سالهای فوتبالی من بود. ولی در سال بعد متاسفانه باشگاه نتوانست بازیکنان اصلی تیم را حفظ کند و بازیکنان مد نظر من هم آنطور که باید جذب نشدند و این باعث افت تیم نسبت به سال اول شد. اما خب باز هم در پایان فصل نتایجمان قابل قبول بود. در سال سوم خودم هم نفهمیدم که چرا از این تیم کنار ماندم. ولی بعد از دو سال و نیم به پاس برگشتم ولی اینبار در لیگ یک و با مدیریتی جدید.
- و شرایط را کاملا متفاوت دیدید.
*بله. فضائی جدید و ساختاری جدید در این باشگاه حاکم بود. یعنی اصلا پاسی که در این فصل به آن آمدم آن پاسی نبود که از قبل می شناختم.
- بهتر بود یا بدتر؟
* به طور مطلق نمی شود گفت که بهتر بود یا بدتر... در بعی موارد بهتر شده بود و در بعضی موارد هم دچار ضعف شده بود. اما در مجموع باید بگویم که مشکلات زیادی در پاس جدید داشتم.
- مثلا؟
* مثلا مشکلات مالی فراوانی که باشگاه داشت. تمرکز من و تیمم را به هم ریخته بود. متاسفانه تیم من هیچوقت یک آرامش ذهنی مناسب برای مسابقات نداشت چون همیشه بازیکنان درگیر پول های عقب مانده شان بودند. یا اینکه من هیچ وقت یک تیم کامل را در اختیار نداشتم و در همه بازی ها با غایبان فراوانی مواجه می شدم. همیشه یه عده محروم بودند و یه عده مصدوم.
- با همین تیم نصفه و نیمه هم شانس حضور در پلی آف را داشتید.
* من اگر نیم فصل به پاس می آمدم حتما این تیم را به لیگ برتر باز می گرداندم. متاسفانه زمانی به پاس آمدم که زمان کافی در اختیار نداشتم. سایر مشکلاتی را هم که در بالا آوردم به این مشکل کمبود زمان اضافه کنید.
- برنامه شما برای سال بعد چیست؟ در پاس می مانید یا به پیشنهادات دیگر هم فکر می کنید؟
* از پاس پیشنهاد جدی دارم. ولی باید شرایط در این تیم مناسب باشد. من پاس را دوست دارم ولی آبروی خودم را بیشتر از پاس دوست دارم. اگر شرایطی را ببینم که آبرو و حیثیتم در خط نباشد به پیشنهاد پاس جدی فکر می کنم. ولی در غیر اینصورت به پیشنهادات دیگری که در ایران دارم می اندیشم.
- از خارج از ایران هم پیشنهاد دارید؟
* یک پیشنهاد هم از امارات دارم. ولی هنوز جدی به آن فکر نکرده ام. اولویت اول من ایران است. من کاملا فوتبال ایران را می شناسم و به آن اشراف دارم. به این محیط و این فوتبال عادت کرده ام. کار کردن در ایران برای من حتی از کار کردن در کشور خودم هم راحت تر است.
- و حرف آخر؟
* برای فوتبال ایران آرزوی موفقیت می کنم.